وقتی یک عابر صدای جیغ ترمز را میشنود , باید تصمیم بگیرد که آیا در واکنش حرکت کند یا نه . آیا این اقدامی است که بلوکهای را دور و یا از پای راست به سمت چپ انجام میدهد ?
یکی از مهمترین مکانیسمهایی که ما به هر روز از زندگی مان وابسته هستیم - - براساس اطلاعات جمعآوریشده توسط حس شنوایی ما - - رازهای خود را به علوم اعصاب مدرن ارائه میکند . گروهی از محققان آزمایشگاه دارک هار بر نتایج تجربی را در مجله طبیعت منتشر کردند که آنها را شگفتانگیز توصیف میکنند . نتایج یک قطعه کلیدی از پازل را در مورد این که چگونه پستانداران براساس نشانههای صوتی عمل میکنند پر میکنند .
مشهور است که صداهایی که توسط گوش در بخشی از مغز تشخیص داده میشوند, قشر شنوایی نامیده میشوند, جایی که آنها ترجمه میشوند - - به اطلاعاتی که دانشمندان نمایش میدهند . این نمایشها , به نوبه خود , مبنای اطلاعاتی را تشکیل میدهند که در آن بخشهای دیگر مغز میتوانند تصمیم بگیرند و دستورها خاصی برای اقدامات خاص صادر کنند .
چیزی که دانشمندان درک نکرده اند این است که میان قشر شنوایی و بخشهایی از مغز که در نهایت دستورها را صادر میکنند , چه اتفاقی میافتد برای اینکه ماهیچهها در پاسخ به صدای ترمز آن ماشین حرکت کنند . برای پی بردن به این موضوع , استاد دانشگاه " آنتونی " و " کیسی آنتونی " آموزشدیده اند . وقتی صدای فرکانس بالا نواخته میشود , حیوانات اگر به سمت چپ حرکت کنند , پاداش میگیرند . وقتی صدا ضعیف باشد , اگر حیوان درست حرکت کند , پاداش داده میشود .
به جسم مخطط
در سادهترین سطح میگوید : " ما میدانیم که صدا به گوش میرسد ; و ما میدانیم که چه چیزی در پایان میرسد - یک تصمیم , " به شکل یک حرکت عضلانی . او میگوید که شگفتی , مقصد اطلاعات مورد استفاده توسط حیوان برای انجام این کار تمایز بین صداهای بسامد بالا و پایین است که در تجربیات تیم او آشکار میشود .
گفته میشود : " این اطلاعات از طریق یک زیرمجموعه خاص از نورونها در قشر شنوایی که آکسونها در بخش دیگری از مغز که جسم مخطط نامیده میشوند , عبور میکند . " مجموعه آزمایشهای کلاسیک که برای این کار الهامبخش و مدلی برای این کار بود, در دانشگاه استنفورد توسط ویلیام یانگ و همکارانش انجام شد , که در سیستم بصری نخستیها به کار گرفته شد و موجب شد تا انتظار داشته باشیم که نمایشهای شکلگرفته در قشر شنوایی به مکانهای دیگری در قشر مغز منجر شود .
این آزمایشها در موشهای صحرایی مفاهیمی برای چگونگی تصمیمگیری مدارهای عصبی دارند . اگرچه بسیاری از نورونها در قشر شنوایی " با فرکانسهای پایین یا بالا " تنظیم شدهاند , اغلب اطلاعات خود را مستقیما ً به جسم مخطط منتقل نمیکنند . در عوض , اطلاعات آنها توسط تعداد زیادی از نورونها در مجاورت آنها منتقل میشود , که " رای " خود را مستقیما ً به جسم مخطط منتقل میکنند .
او توضیح میدهد : " این مانند تفاوت بین دموکراسی مستقیم و دموکراسی است , از نوع ما در ایالاتمتحده . " در یک مدل دموکراسی مستقیم از این که چگونه قشر شنوایی اطلاعات را به بقیه مغز منتقل میکند , هر نورونی که توسط صدای ضعیف یا با شدت بالا فعال میشود , رای خواهد داشت . از آنجا که در هر ادراک نویز وجود دارد , تعداد کمی از نورونها " پایین " را هنگامی که صدا در حقیقت بالا است , نشان میدهند و بالعکس . در مدل دموکراسی مستقیم , اطلاعات ارسالشده به جسم مخطط برای اقدام بیشتر معادل مجموع ساده تمام این آرا خواهد بود .
در مقابل - - و این چیزی است که ما پیدا کردیم - - نورونهای ثبتشده " بالا " و " پایین " توسط یک زیرمجموعه خاص از نورونها در منطقه محلی شان نشان داده میشوند , که ما ممکن است به اعضای کنگره یا کالج انتخاباتی تشبیه کنیم : اینها به نوبه خود آرای مردم بزرگتر را به مکان منتقل میکنند - - در این مورد , جسم مخطط - که در آن تصمیمات گرفته و اعمال میشوند . "
منبع سایت علم روز
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0