روانشناسی
نوشته شده توسط : فهیمه

هیچ یک از این دو نمی‌تواند توهمات طبیعی را توضیح دهد . برای مثال اگر به مدت کمی به یک آبشار خیره شوید و سپس نگاه خود را به یک شی ثابت منتقل کنید ، به نظر می‌رسد که شی در جهت مخالف حرکت می‌کند .
پایین - بالا یا پایین پردازش ؟
نه نظریه‌های مستقیم و نه constructivist ادراک به نظر می‌رسد که قادر به توضیح همه درک تمام اوقات هستند . نظریه Gibson's بر پایه perceivers عمل می‌کند که تحت شرایط مشاهده ایده‌آل عمل می‌کند ، که در آن اطلاعات محرک فراوان است و برای مدت‌زمان مناسب در دسترس است . نظریه‌های Constructivist مانند Gregory's معمولا ً در مشاهده کم‌تر از شرایط ایده‌آل دست داشته‌اند .
تحقیقات توسط Tulving و همکاران هر دو وضوح ورودی محرک و تاثیر بافت برداشت را در یک وظیفه شناسایی کلمه دستکاری کردند . به عنوان وضوح محرک ( از طریق مدت‌زمان نوردهی ) و میزان بافت افزایش‌یافته ، به همین ترتیب احتمال شناسایی صحیح نیز افزایش یافت .
با این حال ، با افزایش مدت نوردهی ، تاثیر بافت کاهش یافت ، و نشان داد که اگر اطلاعات محرک بالا باشد ، پس نیاز به استفاده از منابع دیگر اطلاعات کاهش می‌یابد . یک نظریه که توضیح می‌دهد که چگونه فرآیندهای بالا و پایین در تعامل با یکدیگر برای تولید بهترین تفسیر محرک توسط neisser ( ۱۹۷۶ ) - شناخته‌شده به عنوان " چرخه ادراکی " پیشنهاد شده‌است .
Dissonance شناختی
ناهماهنگی شناختی به وضعیتی اشاره دارد که شامل نگرش‌های متناقض ، عقاید و یا رفتارها می‌باشد. این باعث ایجاد احساس ناراحتی ذهنی می‌شود که منجر به تغییر در یکی از نگرش‌ها ، باورها و رفتارها می‌شود تا ناراحتی و ایجاد تعادل را کاهش دهد .
به عنوان مثال ، زمانی که مردم سیگار می‌کشند ( رفتار ) و می‌دانند که سیگار باعث سرطان می‌شود ( شناخت ) ، آن‌ها در حالت ناهماهنگی شناختی قرار دارند .
ناهماهنگی شناختی ابتدا توسط لئون Festinger مورد بررسی قرار گرفت که ناشی از مطالعه مشاهده شرکت‌کننده از مکتب cult بود که بر این باور بود که زمین به وسیله سیل نابود خواهد شد و چه اتفاقی برای اعضای آن افتاد - به ویژه آن‌هایی که خانه و شغل خود را رها کرده بودند تا برای فرقه مذهبی کار کنند - زمانی که سیل اتفاق نیفتاد .
در حالی که اعضای حاشیه‌ای بیشتر متمایل به تشخیص این موضوع بودند که آن‌ها خود را احمق ساخته‌اند و " آن را تجربه می‌کنند " ، اعضای متعهد به احتمال بیشتری شواهد را تفسیر می‌کنند تا نشان دهند که حق با آن‌ها بوده‌است ( زمین به دلیل وفاداری اعضای فرقه تخریب نشده است ) .
چگونه تغییر نگرشی رخ می‌دهد ؟
Festinger's ( ۱۹۵۷ ) تیوری ناهماهنگی شناختی نشان می‌دهد که ما یک محرک درونی برای حفظ تمام رفتارها و رفتار خود در هماهنگی و اجتناب از ناهماهنگی ( یا ناهماهنگی ) داریم . این به عنوان اصل سازگاری شناختی شناخته می‌شود .
زمانی که یک ناهماهنگی میان نگرش‌ها یا رفتارها ( ناهماهنگی ) وجود دارد ، چیزی باید برای حذف ناهماهنگی تغییر کند .
Dissonance را می‌توان به یکی از سه روش کاهش داد :
یک یا چند نگرش ، رفتار ، اعتقادات و غیره را تغییر دهید تا رابطه بین دو عنصر یک واحد هماهنگ باشد .
وقتی یکی از عناصر dissonant رفتاری است ، فرد می‌تواند رفتار را تغییر داده یا از بین ببرد .
با این حال ، این شیوه کاهش ناهماهنگی اغلب مشکلاتی را برای افراد ارایه می‌دهد چون اغلب برای افراد دشوار است که واکنش‌های رفتاری را به خوبی تغییر دهند ( به عنوان مثال ، ترک سیگار ) .
تشکیل اطلاعات جدید که بر باورهای dissonant برتری دارد .
به عنوان مثال ، فکر کردن به سیگار باعث ایجاد ناهماهنگی خواهد شد اگر فردی سیگار بکشد .
با این حال ، اطلاعات جدیدی از قبیل " تحقیقات قطعا ً ثابت نکرده است که سیگار کشیدن موجب سرطان ریه می‌شود" ممکن است ناهماهنگی را کاهش دهد .
اهمیت the را کاهش دهید ( به عنوان مثال ، باورها ، نگرش‌های ) .
یک نفر می‌تواند themself را متقاعد کند که " زندگی کردن برای امروز " بهتر از " ذخیره برای فردا " است .

منبع سایت روانشناسی ساده





:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 دی 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: