این آرایه نوری اطلاعات بدون ابهام را در مورد چیدمان اشیا در فضا ارائه میکند . پرتوهای نور از سطح بازتاب میکنند و به قرنیه چشم شما نزدیک میشوند .
ادراک شامل " برداشت " اطلاعات غنی تهیهشده توسط آرایه نوری به روش مستقیم با پردازش کم / بدون پردازش است .
به دلیل حرکت و شدتهای مختلف نور در جهات مختلف , یک منبع در حال تغییر اطلاعات حسی است . بنابراین اگر حرکت کنید ساختار آرایه نوری تغییر میکند .
با توجه به گیبسون , ما مکانیسمهایی برای تفسیر این ورودی حسی ناپایدار داریم , به این معنی که ما یک دید ثابت و معنیدار از جهان را تجربه میکنیم .
تغییرات در جریان آرایه نوری حاوی اطلاعات مهمی در مورد نوع حرکت است . جریان آرایه نوری به یک نقطه خاص حرکت میکند .
اگر جریان از اینجا بیاید , به این معنی است که شما به سمت آن حرکت میکنید . اگر آرایه نوری به سمت نقطهای حرکت میکند که از آن دور میشوید .
ویژگیهای تغییرناپذیر
آرایه نوری حاوی اطلاعات ثابت است که به صورت ثابت باقی میماند . متغیرها , جنبههایی از محیط هستند که تغییر نمیکنند . آنها اطلاعات حیاتی به ما میدهند .
دو مثال خوب از متغیرها , بافت و پرسپکتیو خطی هستند .
ثابت دیگر رابطه نسبت افق است . نسبت بالا و پایین افق برای اشیا یکسان در همان اندازه ثابت است .
قابلیتها
به طور خلاصه , اشارات در محیطی هستند که به ادراک کمک میکنند . نشانههای مهم در محیط عبارتند از:
آرایه نوری : الگوهای نوری که از محیط به چشم میرسند .
روشنایی نسبی : اشیا با تصاویر روشنتر , واضحتر دیده میشوند
گرادیان بافت : ذره بافت با دور شدن جسم کوچکتر میشود . تاثیر سطوحی که در فاصله دور میشوند را میدهد .
اندازه نسبی : وقتی یک شی دورتر از چشم حرکت میکند تصویر کوچکتر میشود . اشیا با تصاویر کوچکتر به اندازه دورتر دیده میشوند .
برهم برهم : اگر تصویر یک شی , تصویر دیگری را مسدود کند, شی اول نزدیکتر دیده میشود .
ارتفاع در میدان بصری : اشیا دورتر عموما ً در میدان دید بالاتر هستند.
ارزیابی نظریه مستقیم ادراک گیبسون
نظریه گیبسون نظریه معتبری است که از نظر اکولوژیکی معتبر است . تعداد زیادی از کاربردها میتوانند از نظر تیوری او , خلبانان آموزش , علایم باند و نشانههای جادهای به کار گرفته شوند . این یک توضیح عالی برای درک زمانی است که شرایط مشاهده واضح است . نظریه گیبسون همچنین غنای اطلاعات در آرایه نوری را برجسته میکند و در مورد حیوانات , نوزادان و انسانها توضیح میدهد .
نظریه او تقلیل گرایی است , زیرا به دنبال توضیح صرفا ً از نظر محیط است . شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد حافظه بلند مدت میتواند بر ادراک تاثیر بگذارد . در این مورد می توان گفت نظریه گریگوری بسیار منطقیتر است .
نظریه گیبسون همچنین تنها یک جنبه از بحث طبیعت را حمایت میکند که جنبه ذاتی دارد . دوباره , نظریه گریگوری بسیار منطقیتر است چون نشان میدهد آنچه ما با چشم خود میبینیم کافی نیست و از دانش موجود در مغز خود استفاده میکنیم و از هر دو طرف بحث حمایت میکنیم .
خطای بصری
تاکید گیبسون بر ادراک مستقیم توضیحی برای درک سریع و دقیق محیط فراهم میکند . با این حال , نظریه او نمیتواند توضیح دهد که چرا ادراکات گاهی غیردقیق و گمراهکننده هستند . او ادعا کرد که توهماتی که در کار تجربی مورد استفاده قرار میگیرد , شرایط ادراکی شدیدا ً مصنوعی ایجاد میکند که بعید است در دنیای واقعی با آن مواجه شود .
برای مثال نظریه گیبسون نمیتواند خطاهای ادراکی مانند تمایل عمومی مردم را برای دستبالا گرفتن مرزهای عمودی نسبت به افقی در نظر بگیرد .
منبع سایت روانشناسی ساده
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0